اعتراف عمر به سه فضیلت امام علی (ع)

عبدالله بن عمر می گوید:
روزی پدرم از من پرسید:« بهترین فرد پس از رسول خدا صلی الله علیه و آله کیست؟ »
گفتم:« کسی است که خداوند آنچه را بر مردم حرام کرده، برای او حلال کرده باشد و آنچه را برای مردم حلال کرده برای او حرام کرده باشد. »
پدرم گفت:« به خدا سوگند، راست گفتی. بر علی بن ابی طالب، صدقه حرام بود ولی برای مردم حلال بود؛ و بر مردم، ورود به مسجد با حالت جنابت حرام بود ولی بر او حلال بود؛ و درهای همه خانه‌‌هایی که به مسجد رسول خدا راه داشت بسته شد ولی در خانه علی علیه السلام بسته نشد.»

منابع:

بحارالانوار، ج 40، ص 120، حدیث 6 -------- امالی طوسی

اعتراف عمر به برتری امام علی (ع)

در زمان حکومت  عمر بن خطاب گروهی نزد او آمدند و پرسیدند:« مرد چند بار می‌تواند زنش را طلاق بدهد و باز به او رجوع کند؟»
عمر گفت:« برخیزید نزد کسی برویم که اصلح (علی علیه السلام ) است.»
نزد امام علی رفتند.
عمر سؤال آنها را مطرح کرد. امام با انگشت اشاره کرد که دو مرتبه.
یکی از افراد گروه با تعجب به عمر گفت:« پناه بر خدا! ما نزد تو آمدیم که امیرالمؤمنین هستی و از تو پرسیدیم. و تو خودت نزد مردی آمدی که حرفی نمی‌زند؛ فقط با اشاره با تو حرف می‌زند و تو حرفش را می‌پذیری!»
عمر گفت:« وای بر تو! مگر نمی‌دانی او کیست؟ علی بن ابی طالب است. من از پیامبر صلی الله علیه و آلهشنیدم که می‌فرمود اگر آسمانها و زمین را در یک کفه ترازو بگذارند و ایمان علی را در کفه دیگر بگذارند، ایمان علی سنگین‌تر است.»

منابع:

بحارالانوار، ج38، ص208، حدیث 4 ------ امالی ابن الشیخ

بحارالانوار، ج38، ص 233 ------ مناقب



تاريخ : پنج شنبه 30 بهمن 1393برچسب:, | 19:39 | نویسنده : Montazer |

همیشه دعا کنید که:

چشمانی داشته باشید که بهترین ها را در ادم ها ببیند؛

قلبی که خطاکارترین ها را ببخشد؛

ذهنی که بدی ها را فراموش کند؛

و روحی

که هیچ گاه ایمانش به خدا را از دست ندهد.



تاريخ : پنج شنبه 30 بهمن 1393برچسب:, | 19:29 | نویسنده : Montazer |



تاريخ : پنج شنبه 30 بهمن 1393برچسب:, | 19:14 | نویسنده : Montazer |
جوان خیلی آرام و متین به مرد نزدیک شد و با لحنی مودبانه گفت : 
 
ببخشید آقا! من می تونم یه کم به خانوم شما نگاه کنم و لذت ببرم؟

مرد که اصلا توقع چنین حرفی را نداشت و حسابی جا خورده بود،

مثل آتشفشان از جا در رفت و میان بازار و جمعیت،

یقه جوان را گرفت و عصبانی، طوری که رگ گردنش بیرون زده بود،

او را به دیوار کوفت و فریاد زد:

مرتیکه عوضی، مگه خودت ناموس نداری ... خجالت نمی کشی؟ …

جوان امّا، خیلی آرام، بدون اینکه از رفتار و فحش های

مرد عصبی شود و عکس العملی نشان دهد،

همانطور مودبانه و متین ادامه داد:

خیلی عذر می خوام فکر نمی کردم این همه عصبی و غیرتی شین،

دیدم همه بازار دارن بدون اجازه نگاه میکنن و لذت می برن،

من گفتم حداقل از شما اجازه بگیرم که نامردی نکرده باشم …

حالا هم یقمو ول کنین، از خیرش گذشتم

مرد خشکش زد … همانطور که یقه جوان را گرفته بود،

آب دهانش را قورت داد و زیر چشمی زنش را برانداز کرد ….

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

امام رضا(ع):

از شیعیان ما نیستند انان که زنان ودختران خود را به عفاف و پاکدامنی ارشاد و راهنمایی نکنند.



تاريخ : پنج شنبه 30 بهمن 1393برچسب:, | 17:7 | نویسنده : Montazer |

رازی نهفته در آینه کاری حرم

هرکه هستی باش ، شاه یا گدا ….

به آینه ها نگاه کن… چه میبینی؟

یک منه شکسته …….

یک منه هزارتکه …..

هرکسی هستی باش

شاه یا گدا

تنها شکسته بیا

قسمتی از آینه‌کاری رواق زیبای دارالولایه



تاريخ : چهار شنبه 29 بهمن 1393برچسب:, | 19:18 | نویسنده : Montazer |

چرا برای سلامتی امام زمان(عج) دعا می كنیم؟

با توجه به بعضی از روایات امام زمان(علیه السلام) مانند انسان های دیگر زندگی طبیعی داشته و در میان مردم رفت و آمد دارد و ممكن است مانند پیامبران الهی و دیگر امامان معصوم به بیماری یا مشكلات دیگر دچار شوند. بنابراین دعا و صدقه و صلوات برای سلامتی حضرت مهدی(علیه السلام) بی تاثیر نیست و محفوظ ماندن ایشان توسط خداوند كه در آیات آمده عموما به معنای حفظ جان ایشان است.

 امام زمان(علیه السلام) مانند ما بدنی طبیعی و معمولی دارند و ممكن است در اثر سرما و گرما و دیگر عوامل دچار بیماری شوند و ما برای جلوگیری از آنها دعا می كنیم و صدقه می دهیم و پیشوایان معصوم ما در دعاها و مناجات خود برای حفظ و سلامتی امام عصر(علیه السلام) دعا كرده و به ما یاد داده اند كه چگونه برای او دعا كنیم. به عنوان نمونه امام رضا(علیه السلام) پیوسته به دعا كردن برای امام زمان(عج) با این دعا امر می كرد: «اللهم ادفع عن ولیك...و اعذه من شرجمیع ما خلقت و عن یمینه و عن شماله و من فوقه و من تحته بحفظك الذی لا یضیع من حفظته به »؛ خداوندا هر گونه بلا را از ساحت ولی خود دور گردان. و او را در پناه خود از شر تمام آنچه آفریده و ایجاد و انشا و صورت گری فرموده ای، محفوظ بدار و او را از پیش رو و پشت سر و راست و چپ و بلایای آسمانی و زمینی محفوظ بدار : حفظ كردنی كه هر كس را آن طور محفوظ گردانی از بین نرود...(مصباح المتهجد، ص409)

 

امام زمان

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

به ادامه مطلب نیز مراجعه کنید...



ادامه مطلب
تاريخ : سه شنبه 28 بهمن 1393برچسب:, | 18:3 | نویسنده : Montazer |

در جاده ی زندگی؛

ﯾﮏ ﺭﻭﺯﯼ ،

ﯾﮏ ﺟﺎﯾﯽ ،

ﺷﺎﯾﺪ ﺑﻪ ﺟﺎﯾﯽ ﺑﺮسیم ﮐﻪ ﺩستمان ﺍﺯ ﻫﻤﻪ ﺟﺎ ﮐﻮﺗﺎﻩ ﺑﺎﺷﺪ …

ﻫﻤﺎﻥ ﻟﺤﻈﻪ،

ﻫﻤﺎﻥ ﺟﺎ،

" ﻫﻤﻪ ﭼﯿﺰ ﺭﺍ ﺩﻭ ﺩﺳﺘﯽ ﺑﺴﭙﺎﺭیم ﺑﻪ ﺩﺳﺖ ﻫﺎﯼِ ﮔﺮﻡ ﺧـــــــﺪﺍ … "

ﺍﺯ ﺧـــــــﺪﺍ ﺑﺨﻮﺍهیم ﻫﻤﻪ ﭼﯿﺰ ﺭﺍ ﻫﻤﺎﻥ ﻃﻮﺭ ﮐﻪ خودش میخواهد، ﮐﻨﺎﺭ ﻫﻢ ﺑﭽﯿﻨﺪ؛

ﻧﻪ ﺁﻥ ﻃﻮﺭی ﮐﻪ ﺧﻮﺩمان ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺭیم …

ﻫﻤﺎﻥ ﻟﺤﻈﻪ،

ﺧـــــــﺪﺍ ﻫﻤﻪ ﭼﯿﺰ ﺭﺍ ﺩﺭﺳﺖ ﺍﺯ ﺟﺎﯾﯽ ﮐﻪ ﺍﻧﺘﻈﺎﺭﺵ ﺭﺍ ﻧﺪﺍﺭیم، ﮐﻨﺎﺭ ﻫﻢ ﻣﯿﭽﯿﻨﺪ !

ﻃﻮﺭﯼ ﮐﻪ ﮐﺎﺭﯼ ﺟﺰ ﻟﺒﺨﻨﺪ ﺍﺯ ﺩستمان ﺑﺮ ﻧﻤﯽ ﺁﯾﺪ …




تاريخ : سه شنبه 28 بهمن 1393برچسب:, | 17:51 | نویسنده : Montazer |

بشارت امیرمؤمنان ‏(علیه السلام) به مسجد جمكران

 

مطابق نقل خلاصة البلدان از كتاب مونس الحزین شیخ صدوق، امیر مؤمنان(علیه السلام) از مسجد مقدّس جمكران سخن گفته است.

محمّد بن محمّد بن هاشم حسینی رضوی قمی، به تقاضای مولی محمّد صالح قمّی، به سال 1179 هجری، در باره‏ فضیلت شهر قم و تاریخچه‏ تأسیس مسجد مقدّس جمكران، كتاب ارزش‏مندی تألیف و آن را خلاصة البلدان نام نهاده است.

شیخ آقا بزرگ تهرانی، این كتاب را مشاهده كرده و گزارش آن را در الذریعه آورده است.1

مرحوم كاتوزیان، این كتاب را در اختیار داشته، فرازهایی از این كتاب را در كتاب أنوار المشعشعین آورده است.

وی، در این رابطه، حدیثی از امیر مؤمنان علیه السلام آورده، كه فرازهایی از آن را در این جا می‏آوریم و علاقه‏مندان به تفصیل بیش‏تر را به كتاب انوار المشعشعین رهنمون می‏شویم. او می‏گوید:

در كتاب خلاصة البدان از كتاب مونس الحزین – از تصنیفات شیخ صدوق – با سند صحیح و معتبر، از امیرمؤمنان علیه السلام روایت كرده كه خطاب به حذیفه فرمود: «ای پسر یمانی! در اوّل ظهور، خروج نماید قائم آل محمّد علیه السلام از شهری كه آن را قم گویند2 و مردم را دعوت به حق می‏كند، همه‏ خلائق از شرق و غرب، به آن شهر روی آورند و اسلام، تازه شود … .

ای پسر یمانی! این زمین، مقدّس است، از همه‏ ی لوث‏ها، پاك است … عمارت آن، هفت فرسنگ در هشت فرسنگ باشد. رایت وی بر این كوه سفید بزنند، به نزد دهی كهن، كه در جنب مسجد است، و قصری كهن – كه قصر مجوس است – و آن را “جمكران” خوانند. از زیر یك مناره‏ آن مسجد بیرون آید، نزدیك آن جا كه آتش‏خانه‏ گبران بوده … .»3

از این حدیث شریف، استفاده می شود به طوری كه مسجد سهله در دوران ظهور حضرت بقیّةاللَّه أرواحنا فداه، پایگاه آن حضرت خواهد بود، مسجد مقدّس جمكران نیز در عصر ظهور، جایگاه خاصّی دارد و پایگاه دیگری برای آن حضرت است.

مرحوم كاتوزیان، پس از نقل متن كامل حدیث، به شرح و تفسیر آن پرداخته، در باره‏ كوه سفید و قصر مجوس و دیگر تعبیرهایی كه در حدیث شریف آمده و ما به جهت اختصار نیاوردیم، به تفصیل، سخن گفته است.4

خوانندگان گرامی، توجّه دارند كه احادیث ملاحم، چندان نیازی به تحقیق در سند ندارند؛ زیرا، جز معصومان (علیهم السلام) كه با سرچشمه‏ وحی مربوط بودند، شخص دیگری نمی‏توانست خبری بگوید كه صدها سال بعد تحقّق پیدا كند.

روزی كه امیرمؤمنان (علیه السلام) به حذیفه از مسجد جمكران خبر می‏داد، در سرزمین حجاز و عراق، كمتر كسی نام قم را شنیده بود، لذا می‏بینیم كه در احادیث فراوانی، به هنگام بحث از قم، به “در نزدیكی ری” تعبیر شده تا به این وسیله، موقعیّت جغرافیایی شهر قم، برای اصحاب ائمّه(علیهم السلام) روشن گردد.

از این رهگذر، احتمال نمی‏رود كه احدی از مردم حجاز، نام جمكران را به عنوان یكی از دهات قم شنیده باشد.

نكات ریزی كه در مورد قصر مجوس و آتش‏خانه‏ گبران آمده، مطلبی نبود كه در حجاز و عراق، كسی از آن آگاه باشد.

به هنگام صدور این حدیث از مولای متّقیان(‏علیه السلام)، كسی نمی‏توانست پیش‏بینی كند كه در كنار دهِ جمكران، در آینده، مسجدی ساخته خواهد شد و با حضرت بقیّةاللَّه (عج) – كه آن روز متولّد نشده بود – ارتباط خواهد داشت.

هنگامی كه شیخ صدوق، این حدیث را در كتاب مونس الحزین درج می‏كرد، بدون تردید، این مسجد، مناره نداشت.

هنگامی كه صاحب خلاصة البلدان، در قرن دوازدهم، این حدیث را از مونس الحزین نقل می‏كرد، باز هم مسجد مقدّس جمكران، مناره‏ای نداشت؛ زیرا، برای نخستین بار، در سال 1318 هجری، یك مناره در زاویه‏ جنوب شرقی مسجد ساخته شد. 5

هنگامی كه مرحوم كاتوزیان، این حدیث را در كتاب أنوار المشعشعین می‏نوشت، مسجد جمكران، فقط یك مناره داشت و تا چند سال پیش نیز به همین منوال بود، ولی در این حدیث آمده است كه «از زیر یك مناره‏ آن، مسجد، بیرون آید.» 6

این تعبیر، صریح است در این كه به هنگام ظهور حضرت بقیّةاللَّه، ارواحنا فداه، مسجد مقدّس جمكران، بیش از یك مناره خواهد داشت، در حالی كه به هنگام چاپ كتاب ( 1327 هجری) مسجد، فقط یك مناره داشت.

 

1 (815)

 


پاورقی

1) الذّریعة، ج 7، ص 216.

2) تردیدی نیست كه قیام نخستین حضرت بقیةاللَّه، أرواحنا فداه، از مكّه‏ی معظّمه و كنار خانه‏ی خدا است. این حدیث و احادیث مشابه، به حركت‏های بعدی آن كعبه‏ی مقصود، نظر دارد.

3) انوار المشعشعین، ج 1، ص 453.

4) انوار المشعشعین، ج 1، ص 454 – 458.

5) گنجینه‏ی آثار قم، ج 2، ص 672.

6) أنوار المشعشعین، ج 1، ص 454.

 


تاريخ : دو شنبه 27 بهمن 1393برچسب:, | 18:29 | نویسنده : Montazer |

ادیسون به خانه بازگشت یاد داشتی به مادرش داد.

گفت : این را آموزگارم داد گفت فقط مادرت بخواند

مادر در حالی که اشک در چشمان داشت برای کودکش خواند:

فرزند شما یک نابغه است واین مدرسه برای او کوچک است آموزش او را خود بر عهده بگیرید.

سال ها گذشت مادرش از دنیا رفته بود ...

روزی ادیسون که اکنون بزرگترین مخترع قرن بود در گنجه خانه خاطراتش را مرور میکرد...

برگه ای در میان شکاف دیوار اورا کنجکاو کرد آن را دراورده و خواند.

نوشته بود : کودک شما کودن است از فردا اورا به مدرسه راه نمی دهیم.

ادیسون ساعتها گریست ... و در خاطراتش نوشت.

توماس آلوا ادیسون، کودک کودنی بود که توسط یک مادر قهرمان به نابغه قرن تبدیل شد .




تاريخ : دو شنبه 27 بهمن 1393برچسب:, | 17:58 | نویسنده : Montazer |

کمی دهانت را مزه کن …

تلخ نیست؟

این تلخی ها از برای چه بوده است؟

چه را فراموش کرده ایم که اینگونه بی محابا از هم دلگیر شده ایم؟!

من هستم،

تو هستی،

خدا هست …

خدا با ماست ...



تاريخ : دو شنبه 27 بهمن 1393برچسب:, | 17:50 | نویسنده : Montazer |

جریمه مشق امشب ...!

صد بار بنویس ... !

آقایی که یادش نبودم ... !

در قنوت نمازش یادم کرد ... !!!




تاريخ : شنبه 25 بهمن 1393برچسب:, | 20:11 | نویسنده : Montazer |

اگر کسـی تو را بــا تـمام مهـربانی هایت دوســت نداشت دلگیر مــباش.

تو با تمام مهربانی هایتــ زیبـاتریــن معصـوم دنیایــی .

مــن خــدایی را می شناســم که ابر رحمتش به زمین و زمان باریده

اما یکی سپاسش می گوید و هزاران نفـر کفر

چرا می پنداری بهتـر از خـــدا تو را قدردانی می کننــد؟

پــس نـرنج از ناسپاسی شان و برای شادیشان بکوش.

با مهربانی، روحـت آرام می گیرد.

تو با مهـرت بال و پر می گیــری

خوبـی دلیل جاودانی تـو خواهد بـــود.




تاريخ : شنبه 25 بهمن 1393برچسب:, | 20:5 | نویسنده : Montazer |

غفلت از یار گرفتار شدن هم دارد

از شما دور شدن زار شدن هم دارد

 

هر که از چشم بیفتاد محلش ندهند

عبد آلوده شدن خار شدن هم دارد

عیب از ماست که هر صبح نمی بینیمت

چشم بیمار شده تار شدن هم دارد

 

همه با درد به دنبال طبیبی هستیم

دوری از کوی تو بیمار شدن هم دارد

 

ای طبیب همه انگار دلت با ما نیست

بد شدن حس دل آزار شدن هم دارد

 

آنقدر حرف در این سینه ی ما جمع شده

این همه عقده تلنبار شدن هم دارد

 

از کریمان فقرا جود و کرم می خواهند

لطف بسیار طلبکار شدن هم دارد


نکند منتظر مردن مایی آقا !؟

این بدی مانع دیدار شدن هم دارد

 

ما اسیریم اسیر غم دنیا هستیم

عفلت از یار گرفتار شدن هم دارد

 

 

 


برگرفته از وبلاگ دل تنگ امام زمان (عج) -   deltang.blog.ir

 



تاريخ : شنبه 25 بهمن 1393برچسب:, | 19:26 | نویسنده : Montazer |

من آرزو کردم برایت یار باشم
آقا نمیخواهم بدوشت بار باشم

دل تنگ

دیگر حرامم باد خواب صبح جمعه
خوب است وقت دیدنت بیدار باشم


برگرفته از وبلاگ دل تنگ امام زمان (عج) - deltang.blog.ir


تاريخ : شنبه 25 بهمن 1393برچسب:, | 19:13 | نویسنده : Montazer |

خداوند در زمان درست كار درست را انجام ميدهد.

درك اين موضوع تفاوت بزرگی را ايجاد ميكند.

از آنجا كه ميدانيد پيش بينی خداوند هميشه به موقع است ،

می توانيد از زمان حال لذت ببريد.

مكس لوكادو




تاريخ : جمعه 24 بهمن 1393برچسب:, | 19:23 | نویسنده : Montazer |



تاريخ : جمعه 24 بهمن 1393برچسب:, | 19:10 | نویسنده : Montazer |



تاريخ : جمعه 24 بهمن 1393برچسب:, | 10:59 | نویسنده : Montazer |
سرگردانم! مثل عقربه های ساعت
خودت بگو! به کدام سو بایستم برای سلام دادن به تو؟
"السلام علیک یا ابا صالح المهدی"

 

 



تاريخ : جمعه 24 بهمن 1393برچسب:, | 10:43 | نویسنده : Montazer |

سوگند به روز وقتی  نور می گیرد و به شب وقتی آرام می گیرد که من نه تو را رها کرد ه‌ام و نه با  تو دشمنی کرده‌ام( سوره ضحی 1-2)

افسوس که هر کس را به تو فرستادم تا به تو بگویم دوستت دارم و راهی پیش پایت بگذارم او را به سخره گرفتی.(یس 30)

و هیچ پیامی از پیام هایم به تو نرسید مگر از آن روی گردانیدی.(انعام 4)

و با خشم رفتی و فکر کردی هرگز بر تو  قدرتی نداشته ام(انبیا 87)

و  مرا به مبارزه طلبیدی و چنان متوهم  شدی که گمان بردی  خودت بر همه چیز  قدرت داری. (یونس 24)
 
و این در حالی  بود که حتی مگسی را نمی توانستی و نمی توانی بیافرینی و اگر مگسی از تو چیزی بگیرد نمی توانی از او پس بگیری  (حج 73)
 
پس چون مشکلات از  بالا و پایین آمدند و چشمهایت از وحشت فرورفتند و تمام وجودت لرزید چه لرزشی،گفتم کمک هایم در راه است و چشم دوختم ببینم که باورم میکنی اما به من گمان بردی چه گمان هایی .( احزاب 10)

 تا زمین با  آن فراخی بر تو تنگ آمد  پس حتی از خودت هم به تنگ آمدی و یقین کردی که هیچ پناهی جز من نداری،پس من به  سوی تو بازگشتم تا تو نیز به سوی من بازگردی ، که من مهربانترینم در بازگشتن. (توبه 118)

وقتی در تاریکی ها  مرا  به زاری خواندی که اگر تو را برهانم  با من می‌مانی،تو را از اندوه رهانیدم اما  باز مرا  با دیگری در عشقت شریک کردی.(انعام 63-64)

این عادت دیرینه ات بوده است، هرگاه که خوشحالت کردم از من روی گردانیدی و رویت را آن طرفی کردی و هروقت سختی به تو رسید از من ناامید شده‌ای.(اسرا 83)
 
آیا من برنداشتم از دوشت باری که می شکست پشتت؟(سوره شرح 2-3)

غیر از من  خدایی که برایت خدایی کرده است ؟(اعراف 59)
 

پس کجا می روی؟(تکویر26)
 
پس از این سخن دیگر به کدام سخن می خواهی ایمان بیاوری؟(مرسلات 50)

چه چیز جز بخشندگی ام  باعث شد تا مرا که می بینی خودت را بگیری؟(انفطار 6)

مرا  به یاد می آوری ؟ من همانم که بادها را می فرستم تا ابرها را  در  آسمان پهن کنندو ابرها را پاره پاره  به هم فشرده می کنم
تا  قطره ای باران از  خلال آن ها بیرون آید و به خواست من  به تو اصابت کند تا  تو فقط  لبخند بزنی،و این در حالی بود که پیش از فرو افتادن آن قطره باران، ناامیدی تو را پوشانده بود.(روم 48)

من همانم که می دانم در روز روحت چه جراحت هایی برمی دارد ، و در شب روحت را  در خواب به تمامی بازمی ستانم تا به آن آرامش دهم و روز بعد دوباره آن را به زندگی برمی انگیزانم و تا مرگت که به سویم بازگردی به این کار   ادامه می دهم. (انعام  60)

من همانم که وقتی می ترسی به تو امنیت می‌دهم. (قریش 3)

برگرد، مطمئن برگرد، تا یک بار دیگر با هم باشیم.(فجر 28-29)
 
تا یک بار دیگه دوست داشتن همدیگر را تجربه کنیم. (مائده 54)

 



تاريخ : پنج شنبه 23 بهمن 1393برچسب:, | 21:25 | نویسنده : Montazer |

ﻭﻗﺘﻲ ﮐﻪ ﻣﻲ ﮔﻮﻳﻨﺪ " ﻋﻠــی(ﻉ) " غریــــــــــــب بود
                          

ﻟﻌﻨــــــــﺖ ﻣی ﮐﻨﻴﻢ .... ﻣﺮﺩﻣـــــــﺎﻥ ﺁﻥ ﺯﻣــــــــﺎﻥ ﺭﺍ؛
 

ﻭﻗﺘﻲ ﮐﻪ ﻣﻲ ﮔﻮﻳﻨﺪ " ﺣﺴﻴـــﻦ(ﻉ) " ﻏﺮﻳﺐ ﺑﻮﺩ ،
 

 ﻟﻌﻨــــــــــﺖ ﻣﻲ ﮐﻨﻴﻢ .... ﻣﺮﺩﻣـــــــﺎﻥ ﺁﻥ ﺯﻣــــــــــﺎﻥ ﺭﺍ؛ 


ﻭﺍﻱ ﺑﻪ ﺭﻭﺯﻱ ﮐﻪ ﺑﮕﻮﻳﻨﺪ ﻣﻬـــﺪﻱ(ﻋﺞ) ﻏﺮﻳﺐ ﺑﻮﺩ،
 


   ﻟﻌﻨﺘـــــــــــﻤﺎﻥ ﻣیکنند…

 

حــــــــــــــــواسمان بــــــــــاشـــــــــد...  

 

 

 

 

 

همیشه دیر میرسیم

آن از مدینه

آن از کوفه

و آن هم از کربــلا ... 

نکند تکرار شوداین قصه در ظهور آقا  !!!

نکند... 

اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج   

  

 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
هزار و صد و چهل و یک سال است که مهدی(عج) “امام” شده است، 

و منتظر است که منتظرانش “به خود بیایند” تا او بیاید  



تاريخ : پنج شنبه 23 بهمن 1393برچسب:, | 16:17 | نویسنده : Montazer |

مادر که برود نظم خانه بهم میریزد...

علی نجف...   

حسن بقیع...  

حسین کربلا...  

زینب دمشق... 

و مهدی را نمیدانم کجا بیابم !!! 

1_988360_690311927669419_1651551603_n.jp 

اللهم صَلّ عَلیَ مُحَمّد و آلِ مُحَمّد وَ عَجّل فَرَجَهُم



تاريخ : پنج شنبه 23 بهمن 1393برچسب:, | 16:12 | نویسنده : Montazer |

هزارجور آدم با هزار خُلق و خَلقِ مختلف می‌آیند و در صفای صحنت مقیم می‌شوند ...

چه فرق دارد برای تو اما ...

نازِ آن مست ...

یا نیازِ این دست ...

وقتی که از کبوترها هم نمی‌گذری ...



تاريخ : چهار شنبه 22 بهمن 1393برچسب:, | 17:44 | نویسنده : Montazer |

ﺣﮑﺎﻳﺖِ ﻣﺎ ﻭ ﺧﺪﺍ، ﺣﮑﺎﻳﺖِ ﻋﺠﻴﺒﻰ ﺍﺳﺖ...

ﻣﺜِﻞ ﻗﺼﻪ ﯼ ﺍﺳﺘﺎﺩ ﻧﻘﺮﻩ ﮐﺎﺭِ…

ﻣﻴﮕﻮﻳﻨﺪ ﻭﻗﺘﻰ ﺍﺳﺘﺎﺩِ ﻧﻘﺮﻩ ﮐﺎﺭ، ﻧﻘﺮﻩ ﺭﺍ ﺻﻴﻘﻞ ﻣﻴﺪﻫﺪ، ﺁﻥ ﺭﺍ ﺩﺍﺧﻞ ﺁﺗﺶ ﻧﮕﻪ ﻣﻴﺪﺍﺭﺩ،

ﺍﻣﺎ ﭼﺸﻢ ﺍﺯ ﻧﻘﺮﻩ ﺑﺮﻧﻤﻴﺪﺍﺭﺩ، ﺗﺎ ﺯﻣﺎﻧﻰ ﻧﻘﺮﻩ ﺭﺍ ﺩﺭ ﺁﺗﺶ ﻧﮕﻪ ﻣﻴﺪﺍﺭﺩ ﮐﻪ ﻋﮑﺲ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺩﺭ ﻧﻘﺮﻩ ﯼ ﺻﻴﻘﻞ ﻳﺎﻓﺘﻪ ﺑﺒﻴﻨﺪ!

ﺩﺭﺳﺖ ﻣﺜﻞِ ﺧﺪﺍﺍﺍﺍ…

ﻭﻗﺘﻰ ﻣﻴﺨﻮﺍﻫﺪ ﺻﻴﻘﻞ ﭘﻴﺪﺍ ﮐﻨﻴﻢ ﻣﺎ ﺭﺍ ﺩﺭ ﺁﺗﺶِ ﺳﺨﺘﻰ ﻫﺎﯼ ﺧﻮﺩﻣﺎﻥ ﻭﺍﺭﺩ ﻣﻴﮑﻨﺪ، ﺍﻣﺎ ﭼﺸﻢ ﺍﺯ ﻣﺎ ﺑﺮﻧﻤﻴﺪﺍﺭﺩ…

ﺗﺎ ﺟﺎﯾﯽ ﮐﻪ ﻋﮑﺲِ ﺧﻮﺩﺵ ﺭﺍ ﺩﺭ ﻣﺎ ﺑﺒﻴﻨﺪ!

ﻟﺤﻈﻪ ﻫﺎتون ﭘﺮ ﺍﺯ ﻧﮕﺎﻩ ﻗﺸﻨﮓ ﺧﺪﺍ ...



تاريخ : چهار شنبه 22 بهمن 1393برچسب:, | 17:36 | نویسنده : Montazer |

ساده که باشی

همیشه در جیبت شکلات پیدا میشود

همیشه لبخند بر لب داری

بر روی جدولهای کنار خیابان راه میروی

زیر باران ، دهانت را باز میکنی و قطره قطره مینوشی

آدم برفی که درست میکنی

شال گردنت را به او میبخشی

ساده که باشی

همین که بدانی بربری و لواش چند است

کفایت میکند

نیازی به غذای چینی نیست

آبگوشت هم خوب است

کلاریس

 



تاريخ : چهار شنبه 22 بهمن 1393برچسب:, | 17:31 | نویسنده : Montazer |

چشمم به در سیاه شد اما نیامدی

زیبا ترین شکوفه بستان احمدی

گوشم به زنگ ودیده به در غرق انتظار

 خواهند ماند تا که بگویند امدی

 



تاريخ : چهار شنبه 22 بهمن 1393برچسب:, | 10:45 | نویسنده : Montazer |
به خدا گفتم: چقدر احساس تنهایی می‌كنم
گفت: فانی قریب
.:: من كه نزدیكم (بقره/۱۸۶) ::.
 
گفتم: تو همیشه نزدیكی؛ من دورم... كاش می‌شد بهت نزدیك شم
گفت: و اذكر ربك فی نفسك تضرعا و خیفة و دون الجهر من القول بالغدو و الأصال
.:: هر صبح و عصر، پروردگارت رو پیش خودت، با خوف و تضرع،
 
و با صدای آهسته یاد كن (اعراف/۲۰۵) ::.
 
گفتم: این هم توفیق می‌خواهد! 
گفت: ألا تحبون ان یغفرالله لكم
.:: دوست ندارید خدا ببخشدتون؟! (نور/۲۲)::.

 
گفتم: معلومه كه دوست دارم منو ببخشی
گفت: و استغفروا ربكم ثم توبوا الیه
.:: پس از خدا بخواید ببخشدتون و بعد توبه كنید (هود/۹۰) ::.

 
گفتم: با این همه گناه... آخه چیكار می‌تونم بكنم؟
گفت: الم یعلموا ان الله هو یقبل التوبة عن عباده
.:: مگه نمی‌دونید خداست كه توبه رو از بنده‌هاش قبول می‌كنه؟!
 
(توبه/۱۰۴) ::.
 
گفتم: دیگه روی توبه ندارم 
گفت: الله العزیز العلیم غافر الذنب و قابل التوب
.:: (ولی) خدا عزیزه و دانا، او آمرزنده‌ی گناه هست و پذیرنده‌ی توبه (غافر/۲-۳) ::.

 
گفتم: با این همه گناه، برای كدوم گناهم توبه كنم؟
گفت: ان الله یغفر الذنوب جمیعا
.:: خدا همه‌ی گناه‌ها رو می‌بخشه (زمر/۵۳) ::.

 
گفتم: یعنی بازم بیام؟ بازم منو می‌بخشی؟ 
گفت: و من یغفر الذنوب الا الله
.:: به جز خدا كیه كه گناهان رو ببخشه؟ (آل عمران/۱۳۵) ::.
 
گفتم: نمی‌دونم چرا همیشه در مقابل این كلامت كم میارم! آتیشم می‌زنه؛ ذوبم می‌كنه؛ عاشق می‌شم!... توبه می‌كنم
گفت: ان الله یحب التوابین و یحب المتطهرین
.:: خدا هم توبه‌كننده‌ها و هم اونایی كه پاك هستند رو دوست داره
(بقره/۲۲۲) ::.
 
ناخواسته گفتم: الهی و ربی من لی غیرك
گفت:الیس الله بكاف عبده
.:: خدا برای بنده‌اش كافی نیست؟ (زمر/۳۶) ::.
 
گفتم: در برابر این همه مهربونیت چیكار می‌تونم بكنم؟
گفت:
یا ایها الذین آمنوا اذكروا الله ذكرا كثیرا و سبحوه بكرة و اصیلا هو
 
الذی یصلی علیكم و ملائكته لیخرجكم من الظلمت الی النور و كان
 
بالمؤمنین رحیما
.:: ای مؤمنین! خدا رو زیاد یاد كنید و صبح و شب تسبیحش كنید.
 
او كسی هست كه خودش و فرشته‌هاش بر شما درود و رحمت
 
میفرستن تا شما رو از تاریكی‌ها به سوی روشنایی بیرون بیارن. خدا
 
نسبت به مؤمنین مهربونه (احزاب/۴۱-۴۳)
 
خدایا خیلی دوستت دارم



تاريخ : چهار شنبه 22 بهمن 1393برچسب:, | 10:33 | نویسنده : Montazer |

یکی از ادعیه زیبا درمفاتیح الجنان که توسط امام صادق(ع) و اهل بیت بسیار سفارش شده است، دعای عهد می باشد.

امام صادق (ع) می فرمایند :
«هر کس چهل روز، صبح هنگام ، دعاى عهد را بخواند از یاران قائم ما است و اگر قبل از ظهور آن حضرت از دنیا برود خداوند او را در زمان ظهور از قبر بیرون مى آورد که در خدمت حضرت باشد. خداوند به هر کلمه اى از این دعا هزار حسنه عطا فرماید و هزار گناه محو مى نماید. »

در این حدیث گوهرباربه خوبی اهمیت این دعا بیان شده است و همچنین اشاره زیبایی به بحث رجعت منتظران واقعی دارد که باعث ایجاد امید در منتظرین است . دعاى عهد ابتدا خداوند را به اسامى و صفات مى خواند و بعد صلوات بر امام زمان (عج) است ، سپس دعاهایى در مورد آن حضرت و فرج او و حضور ما در زمان حضرت و دیدار روى حضرت دارد.

یکی از نکات بسیار مهم در این دعا در فراز آخر آن است که امام صادق می فرمایند :
« همانا آنان(دشمن) ظهور حضرت را دیر می پندارند ولی ما بسیار نزدیک می بینیم. »
در کتاب مکیال المکارم دور دیدن ظهور امری حرام شمرده شده است و همچنین پیامبر اکرم(ص) نیز فرموده اند :
« مهدی از ما اهل بیت است که خدا یک شبه امر ظهور او را اصلاح می فرماید. » (کمال الدین  باب6  ص15)
نزدیک دیدن ظهور هم باعث امید می شود و هم اینکه به ما هر روز تذکر می دهد که چقدر برای ظهور آماده شده ایم؟

و چه زیباست که هر روز پس از نماز صبح به وسیله این دعا با امام زمان خود عهد ببندیم که دیگر خطا نکنیم ، از ایشان غافل نشویم و با قدرت و اراده هرچه بیشتر از قبل در جهت یاری ایشان گام برداریم ، همچنین از ایشان بخواهیم که دستمان را محکم بگیرد تا ناخواسته پایمان نلغزد.

و چه خوب است که ما انسان ها برای هر یک از آرزوهایمان چـلـه بگیریم ، نه فقط برای اینکه به آرزوهایمان برسیم یا ثوابی کرده باشیم ، بخاطر اینکه ببینیم آیا آرزوهای چهل روز پیش هنوز آرزوهایمان هستند یا نه؟ ببینیم چقدر تغییر کرده ایم؟ ... و چه آرزویی زیباتر و شیرین تر از ظهور و دیدار آقامون مهدی ... آقاجون ، دستمون رو بگیر که تنها آرزوی ما فقط خودت باشی ...

ای پـادشـه خـوبان، داد از غــم تنـهایی/ دل بی تو به جان آمد، وقت است که باز آیی

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 



ادامه مطلب
تاريخ : سه شنبه 21 بهمن 1393برچسب:, | 20:29 | نویسنده : Montazer |

پیرمردی در ساحل دریا در حال قدم زدن بود،

به قسمتی از ساحل رسید که هزاران ستاره دریایی به خاطر جزر و مد در آنجا گرفتار شده بودند

و دخترکی را دید که ستاره‌های دریایی را می‌گرفت و یکی یکی آنها را به دریا می‌انداخت.

پیر مرد به دخترک گفت: دختر کوچولوی احمق، تو که نمی‌توانی همه این ستاره‌های دریایی را نجات بدهی، آنها خیلی زیاد هستند.

دخترک لبخندی زد و گفت: می‌دانم ولی این یکی را که می‌توانم نجات دهم و یک ستاره دریایی را به دریا انداخت و این یکی و به دریا انداخت و این یکی…




تاريخ : سه شنبه 21 بهمن 1393برچسب:, | 18:11 | نویسنده : Montazer |

تا وقتی که خدا روزی دهنده ست...

حتی گنجشکی کوچک در میان این سوز و سرما گرسنه نمی ماند.




تاريخ : سه شنبه 21 بهمن 1393برچسب:, | 18:8 | نویسنده : Montazer |

مرحوم حاج میرزا اسماعیل دولابی از علمای برجسته و از بزرگان اهل معرفت می باشد که در روضه ها و مجالس ذکر اهل بیت(سلام الله علیهم) از ایشان و تمثیل های زیبایشان بسیار یاد می شود ، ایشان درخصوص انتظار فرج تمثیل بسیار زیبایی دارند که نقل آن خالی از لطف نیست.

پدری چهار بچه خود را درون اتاقی گذاشت و گفت اینجا‌ را مرتب کنید تا من برگردم، خودش هم رفت پشت پرده.
از آنجا نگاه می کرد و می دید هر بچه چکار می ‌کند و داخل کاغذی یادداشت می کرد که بعدا حساب و کتاب کند .

یکی از بچه ها که گیج بود ، حرف پدر یادش رفت. سرش گرم شد به بازی . یادش رفت که آقاش گفته خانه را مرتب کنید .
یکی از بچه‌ ها که شرور بود شروع کرد خانه را به هم ریختن و داد و فریاد که من نمی گذارم کسی اینجا را مرتب کند.
یکی که بسیار نا امید بود و روحیه خوبی نداشت ، ترسید . نشست وسط و شروع کرد به گریه که آقا بیا ، بیا ببین این نمی گذارد مرتب کنیم .


اما آنکه زرنگ بود و دلش پر از امید ، نگاه کرد از پشت پرده رد تن آقاش را دید. سریعا شروع کرد به مرتب کردن و می دانست آقاش دارد توی کاغذ می‌نویسد .
نگاه می کرد سمت پرده و می‌خندید. می‌دانست که آقاش همین ‌جاست، توی دلش هم گاهی می‌ گفت اگر یک دقیقه هم دیر‌تر بیاید باز من کارهای بهتر می کنم .

آن بچه‌ شرور هم هرچه همه جا را به هم می ریخت، ولی می دید این خوشحال است، ناراحت نمی شود، وقتی همه جا را به هم ریخت، آن وقت آقا آمد

آنکه نا امید بود، و فقط گریه و زاری کرد و چیزی را اصلاح نکرد خیلی چیزی  گیرش نیامد ولی آن دیگری که زرنگ بود و دلش سرشار از امید، کلی چیز گیرش آمد 

زرنگ باش . شرور که نیستی الحمدلله . گیج و نا امید هم نباش .

.نگاه کن پشت پرده رد آقا را ببین و کار خوب کن، خانه را مرتب کن، تا آقا امام زمان(عجل الله فرجه) بیاید، او هم دارد می بیند و همه چیز را یادداشت می کند

 

 

 

 

 



تاريخ : دو شنبه 20 بهمن 1393برچسب:, | 19:18 | نویسنده : Montazer |

پدری مهربان برای امتش...

کجایند گناهکارانی که به بهانه گناه و معصیت، از امام مهـربانـشان می ترسند و ظهورش را به ضرر خود می دانند ؟!

ببینید حضرت صاحب(ارواحنا فداه) چطور برای ما شیعیان دعا می کنند و تا چه حد به فکرمان هستند ولی ما از دعایی ساده برای ایشان دریغ می کنیم...!!!؟
و حتی این را بهانه می کنیم که ایشان که دیگر به ما توجهی ندارند!
ولی غافل از اینکه حضرت روی تک تک ما حساب باز کرده اند...

سید بن طاووس(رحمةالله علیه) می فرماید:
سحرگاهی در سرداب مقدس سامراء بودم، ناگاه صدای مولایم امام زمان(روحی فداه) را شنیدم که برای شیعیان خود دعا می کردند و عرضه می داشتند :

« خدایا شیعیان ما را از شعاع نور ما و باقیمانده طینت(گِل) ما خلق کرده ای ، آنها گناهان زیادی با اتکاء بر محبت و ولایت ما انجام داده اند؛ اگر گناهان آنها گناهی است که در ارتباط با توست از آنها بگذر که ما را راضی کرده ای و آنچه از گناهان آنها در ارتباط با خودشان هست خودت بین آنها را اصلاح کن و آنها را از آتش جهنم نجات بده و آنها را با دشمنان ما در خشم و غضب خود جمع نفرما.»
(برکات حضرت ولی عصر(سلام الله علیه) ، ص۳۹۹)

گرچه امام زمان(عجل الله فرجه) از گناهان و خطاهای ما آزرده خاطر می شوند، همچنان که در نامه ای مرقوم فرمودند:
« جاهلان و احمق های شیعه و کسانی که بال پشه از دینداری آنان برتر و محکم تر است ما را آزار می دهند. »
(الإحتجاج ، شیخ مفید ، ج2 ، ص474)

اما باز هم مانند پدری مهربان برای گناهکاران شیعه دعا می کنند و از خدا برای آنان طلب آمرزش می نمایند ؛ و جالب تر این که به خداوند متعال عرضه می دارند:
                     « اگر آنها را بیامرزی ، ما را راضی کرده ای. »

خدایا به بزرگی خودت، مارا شرمنده لطف امام زمانمان(ارواحنا فداه) مگردان!

هـر چـنـد گــنـاه مـا دلـــت  آزارد  /  لـطـف و کرم تـو بـر سـر ما بـارد
یک چیز ز نـوکـری  خود فهمیدم  /   اربـــاب هـوای نــوکــرش را دارد

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 



تاريخ : یک شنبه 19 بهمن 1393برچسب:, | 21:21 | نویسنده : Montazer |

ایمان داشتن یعنی دانستن اینکه هرروز یک شروع و یک آغاز جدید است.

با ایمان و اعتقاد است که معجزات روی می دهند و رویاها به واقعیت تبدیل می شوند.

ایمان داشتن یعنی دیدن فرشتگان که در میان ابر ها به رقص مشغول اند.

ایمان داشتن یعنی دانستن ارزش یک قلب...

ایمان داشتن یعنی این که ما تنها نیستیم

و اینکه زندگی یک هدیه است

و اینک...

نوبت ماست که آن را دوست بداریم .



تاريخ : یک شنبه 19 بهمن 1393برچسب:, | 19:1 | نویسنده : Montazer |

وقتی دعایی دارم ، از سر احتیاجه

وقتی دعایم را اجابت میکنی ، از سر رحمت

و وقتی اجابت نمیکنی ، از سر حکمت

نمیگم همه دعاهایم را اجابت کن

چون از تو حکمت هایی دیده ام که بارها بیشتر از رحمت هایت به صلاحم بوده

فقط به من چشمی بده ، تا دری را که از حکمت تو بسته است نکوبم

و دری را که از سر رحمت گشوده ای ببینم

خودم را به خودت سپرده ام یا خدا ...



تاريخ : یک شنبه 19 بهمن 1393برچسب:, | 18:55 | نویسنده : Montazer |

گریه امام زمان (عج) برای شیعیان:

به گزارش شیعه آنلاین به نقل از باشگاه خبرنگاران، وبلاگ سوخته در جدیدترین نوشته خود آورده است:

یکی  از عرفا که امام زمان (عج) را زیارت کرده بود می گفت دیدم چشمان مبارک حضرت خیلی کوچک شده دلیل آن راسوال کردم.

فرمودند: این شیعیان ما که گناه می کنند به خاطر اینکه بلا بر آن ها نازل نشود زیاد گریه می کنم از خداوند می خواهم بلا نازل نکند آخر اینها برجدم حسین ..... گریه کردند ...

بیاییم نمک به زخم حضرت نپاشیم.

 

 



تاريخ : شنبه 18 بهمن 1393برچسب:, | 19:13 | نویسنده : Montazer |

گلایه امام زمان (عج)

 آیت الله مجتهدی تهرانی :

یک روز در ایام تعطیل در نجف اشرف، پس از اقامه نماز پشت سر آیت الله مدنی، دیدم که ایشان گریه می‌کنند و شانه‌هایشان از شدت گریه تکان می‌خورد.

رفتم و عرض کردم اتفاقی افتاده است که اینگونه گریه می‌کنید؟ 

فرمودند: یک لحظه امام زمان (عج) را دیدم که پشت سر من اشاره نمود و فرمودند:

« آقای مدنی! نگاه کن شیعیان من بعد از نماز، سریع می‌روند دنبال کار خودشان و هیچ کدام برای فرج من دعا نمی‌کنند، انگار نه انگار که امام زمانشان غایب است. » و من از گلایه ایشان یه گریه افتادم.

ساده‌ترین دعا برای تعجیل در ظهور امام عصر:

یا رَبَّ مُحَمَّدٍ عَجِّلْ فَرَجَ الِ مُحَمَّدٍ
          یا رَبَّ مُحَمَّدٍ اِحْفَظْ غَیْبَةَ مُحَمَّدٍ
                   یا رَبَّ مُحَمَّدٍ اِنْتَقِمْ لاِبْنَةِ مُحَمَّدٍ

 31.jpg



تاريخ : شنبه 18 بهمن 1393برچسب:, | 19:0 | نویسنده : Montazer |

* پسر: چرا خود را کامل نپوشانده ای؟

 - دختر: من زیبا هستم و نمی خواهم آن را مخفی کنم....

 * پسر: چرا فکر می کنی باید زیبایی ات را ارائه کنی؟

 - چرا نباید ارائه کنم؟ چرا خود را نشان ندهم؟ من برای کسی این کار را نمی کنم، فقط دوست ندارم خودم را در حجاب مخفی کنم...

 * حجاب که مخفی کردن خود نیست... حجاب مخفی کردن از ناخود است...

 - من نمی خواهم کمالاتم را مخفی کنم، من یک زن زیبا هستم و با آنها که زشتند و خود را پوشانده ام فرق دارم، نمی خواهم اُمّل و عقب افتاده به نظر برسم...

* چه کسی گفته زیبایی جسم، تعیین کننده کمالات است؟ جمال با کمالات فرق دارد. آنها که در تاریخ به انسان های بزرگ و کامل شهرت داشته اند، آیا خود را به نمایش گذاشته اند؟ مثلاً حضرت زهرا(سلام الله علیها) برای نشان دادن کمالاتش باید خود را نشان می داد؟ می دانی که اینگونه نشده است...

 - اینقدر حضرت زهرا(س) را به سرم نکوبید... حضرت زهرا(س) برای اعراب 1400 سال پیش الگو بوده است... من دختر و زن امروزم... این روزگار اخلاق خودش را می طلبد...

 * مگر قران نخوانده ای؟ آیه "رسول الله اسوة الحسنه" را خوانده ای ؟ خوب وقتی رسول خدا(ع) به قول قرآن کریم برای مااسوه حسنه است، مگر می شود دخترش نباشد؟ حدیث از امام زمان (عج) را نشنیده ای؟ که می گوید: فاطمه (س) دختر محمد(ص) برای من نمونه ای کامل است...؟(کافی ، ج6، ص48) پس چرا این محبوبه خدا را به زمان خودش و برای چند عرب محدود می کنی؟

 - من دوست دارم به قانون روزگار خودم زندگی کنم، قانون عصر جدید..

 * یعنی قانون عصر جدید با قانون خدا نیز باید متفاوت باشد؟ مگر نخوانده ای که در قرآن، سنت ها و قوانین خدا تغییر نمی کند؟همه تاریخ یک قانون نوشته شده دارد که لایق پیروی کردن است و آن نیز قرآن است که خداوند همه چیز را در آن تدوین کرده است...

 - من آیه ای در مورد حجاب در قرآن سراغ ندارم...

 * آیه 31 سوره نور ، و 59 سوره احزاب اشاره ای مستقیم به حجاب و عفاف در زنان دارد. سوره نور به نوعی سوره عفاف و حیا و حجاب است. شروعش نیز در قرآن نمونه ندارد. همه جا در قرآن می گوید: نازل کردیم این کتاب را، اما در سوره نور و آیه اول می گوید نازل کردیم این سوره را و عمل به آن را فریضه و واجب می داند...

 - خوب چرا تو نباید چشمت را بپوشانی تا من راحت و آزاد پوششم را خودم انتخاب کنم؟

 * در قرآن به من قبل از تو تذکر داده اند... آیه 30 سوره نور اول به چشم پاکی و حجاب مردان تذکر داده و بعد به شما. اما اگر کمی از روحیات مردان را بدانی، می فهمی مرد با یکبار دیدن زنی نامحرم ممکن است به گناه بیفتد و این به خاطر ضعف او در مقابل قوه جنسی خود است درست بر خلاف زنان. حتی در قرآن آیاتی داریم که مکر شیطان را ضعیف(۴/۷۶)، و مکر زنان را بسیار بزرگ می شمارد(۱۲/۲۸)...

 - جمله ای زیبا می گویم از مردان و پسرانی که طرفدار آزادی پوشش من هستند، بشنو که جوابی برایش نداری: می گویند حجاب زنان و دختران میهنم، پلک چشم ماست. یعنی چرا او خود را به زحمت بیندازد، ما چشم خود را کنترل می کنیم.

 * این هم حرف مضحکی است. مگر می شود تو هر گونه می خواهی در جامعه بگردی و دیگران همه با این اعتقاد خود را کنترل کنند. یعنی همه این پسران و مردانی که اینگونه می گویند، می خواهند تو آزاد باشی؟ یا اینکه می خواهند تو برای هوسرانی آنها آزاد باشی؟ وقتی خدا به مردان می گوید: چشمت را بپوشان و نگاهت را کنترل کن، بعدش هم به زنان دستور پوشش می دهد و این را برای شما، حتی اگر چشم مردان کنترل شود، بهتر می داند.تاریخ را نخوانده ای: وقتی مردی کور به خانه رسول الله(ص) می رود و حضرت زهرا(س) خود را می پوشاند و از اتاق بیرون می رود، به نظرت نمی توانست به خاطر کوری آن مرد خود را نپوشاند؟ این در حالیست که حضرت زهرا(س) در جواب رسول خدا می گوید: او مرا نمی بیند، من که او را می بینم و...

 این یعنی فقط دیده شدن و دیده نشدن مهم نیست، بلکه نفس اینگونه پوشش در جامعه بسیار مهم است، و پوشش در پاکی روح و روان و اعتقاد زنان و دختران تاثیر مهمی دارد...

 دختر سرش را پایین انداخت و رفت...

تصویر ویژه حجاب و عفاف

 

 

 



تاريخ : جمعه 17 بهمن 1393برچسب:, | 19:25 | نویسنده : Montazer |

این جمعه هم گذشت...

یک جمعه پیر تر شدی

یک جمعه غمگین تر

یک جمعه غصه دار تر

یک جمعه تنها تر

یک جمعه غریب تر

یک جمعه نا امید تر از شیعه هایت...!

ببخش ما را آقای من... ببخش مولای من....

شرمنده ام مولا ... که یک جمعه بیشتر مرا با گناهانم نظاره گری...

و شرمنده تر.... یک جمعه بیشتر در انتظار گذاشتمت...

یک جمعه بیشتر گریاندمت...

یک جمعه بیشتر غریب ت کردم...

یک جمعه بیشتر تنهاترت کردم...

و یک جمعه بیشتر نا امید ترت کردم!

 



تاريخ : جمعه 17 بهمن 1393برچسب:, | 19:7 | نویسنده : Montazer |

یکی از بزرگترین حقایقی که به آن می اندیشم

این است که هیچ چیز جز خدا ابدی نیست

هیچ چیز در دنیا وجود ندارد که تا ابد غیرقابل تغییر باشد

لحظات خوشی و ناخوشی می آیند و می روند

نباید به لحظات خوشی وابسته، و در لحظات ناخوشی خود را اسیر کنم

در هر صورت چه بخواهم چه نخواهم می گذرد

زندگی مانند رودخانه جاری است

!پیچ و خم میخورد ، اما همچنان به مسیر خود به سمت دریا پیش می رود

:پی نوشت

امروز جذر و مدهای زندگی را می‌پذیرم و منتظر هدایای خداوندم! خدایاشکرت



تاريخ : جمعه 17 بهمن 1393برچسب:, | 19:0 | نویسنده : Montazer |

آشنـای دلپذیر لحظه ها

از مسیـر کـوچه هـای عشق حـق

یک سحـر دامـان شـب را پـاره کـن

بـا افـق همــراه شــو

مهــدی بیــا ...

 

 



تاريخ : پنج شنبه 16 بهمن 1393برچسب:, | 20:47 | نویسنده : Montazer |

علم امام نقی (ع) :

علم امام نقی (ع) در تنزیه آفریدگار یکتا نیز بسیار خواندنی و قابل تامل است . امام نقی علیه السلام می فرماید :

به راستی خداوند وصف نشود جز بدانچه خودش، خود را وصف کرده. کجا وصف شود آن که حواس از درکش عاجزند و تصورات به کنه او پی نبرند و در دیده ها نگنجد. در نزدیکی اش دور است و در دوری اش نزدیک. چگونگی را پدید کرده بدون آن که گفته شود خود او چگونه است و مکان را آفریده بدون آن که خود مکانی داشته باشد، از چگونگی و از مکان برکنار است، یکتا و یگانه است. شکوه و ابهتش بزرگ و نام هایش پاک است.

  
حلم  امام نقی (ع) :

حلم برای پی بردن به حلم آن حضرت کافی است به بردباری و گذشت آن حضرت از بریحه، پس از آن که دانست وی در نزد متوکل از او بدگویی کرده و به او افترا بسته و وی را تهدید کرده است.


سخاوتمندی امام نقی (ع) :

ابن شهر آشوب در مناقب مینویسد: ابو عمر و عثمان بن سعید و احمد بن اسحاق اشعری و علی بن جعفر همدانی به نزد علی بن حسن عسکری رفتند. احمد بن اسحاق از وامی که بر گردنش بود نزد حضرت شکایت کرد. آنگاه امام به عمرو که وکیلش بود، فرمود: به او سی هزار دینار و به علی بن جعفر نیز سی هزار دینار بپرداز و خود نیز سی هزار دینار برگیر. ابن شهر آشوب پس از نقل این ماجرا گوید: این معجزهایی بود که جز ملوک و پادشاهان آن را نیارند و ما از کسی چنین بخششی نشنیده ایم.


عظمت امام نقی (ع) در دل های مردم
طبرسی در اعلام الوری به سند خود از محمد بن حسن اشتر علوی نقل کرده است که گفت: همراه با پدرم بر در سرای متوکل بودیم. من در آن هنگام کودکی بودم و در میان گروهی از مردم از طالبی و عباسی و جعفری ایستاده بودیم، که ناگهان ابو الحسن (ع) وارد شد. مردم همگی از مرکب های خویش پایین آمدند تا آن حضرت به درون رفت. یکی از حاضران از دیگری پرسید: به خاطر چه کسی پایین آمدیم؟به خاطر این بچه؛ حال آن که او از نظر سال از ما بزرگتر و شریفتر نبود. به خدا سوگند دیگر به احترام او از مرکب خویش پایین نخواهم آمد. پس ابو هاشم جعفری گفت: به خدا قسم کودکان چون او را میبینند به احترام او پیاده میشوند. هنوز دیری نگذاشته بود که آن حضرت به طرف مردم آمد. حاضران چون او را دیدند باز به احترام وی پیاده شدند؛ ابو هاشم خطاب به حاضران گفت: مگر نمی گفتید دیگر به احترام او پیاده نمیشوید؟ پاسخ دادند: به خدا قسم اختیار خود را از دست دادیم و از مرکبهای خود پیاده شدیم.

نقی | Naghi

منبع:
کتاب سیره معصومان، نویسنده: سید محسن امین



تاريخ : پنج شنبه 16 بهمن 1393برچسب:, | 19:9 | نویسنده : Montazer |